یک روز، مرحوم آیت الله میرزا احمد مجتهدی تهرانی که خدا ایشان را غریق رحمت واسعه ی خویش نماید ؛ با حالی خاص به بیان یک روایتی پرداختند که احساس کردم جگرم جلا و صفا پیدا کرد .ایشان فرمودند :روزی فردی آمد خدمت امام معصوم ( امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام که تردید از بنده می باشد ) و به ایشان عرض کرد :
اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند ، عاقبتش چگونه خواهد بود ؟امام در پاسخ به وی فرمودند: خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره ی گناهانش شود.آن مرد دو مرتبه پرسید : اگر مریض نشد چه ؟ امام مجدد فرمودند : خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا اورا اذیت نماید و این اذیت و آزار همسایه ، کفاره ی گناهانش شود .آن مرد گفت : اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه ؟ امام فرمودند : خداوند به او دوست بدی می هد تا وی را اذیت نماید و آزار آن دوست بد ، کفاره ی گناهان دوست ما باشد . آن مرد گفت : اگر دوست بد هم نصیبش نشد چه ؟! امام فرمودند : خداوند همسر بدی به او میدهد تا آزار های آن همسر بد ، کفاره ی گناهانش شود . آن مرد گفت : اگر همسر بد هم نصیبش نشد چه ؟ امام فرمودند : خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید .بازهم آن مرد از روی عنادی که داشت گفت : و اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه ؟
امام فرمودند :
به کوری چشم تو ! ما او را شفاعت خواهیم کرد.
موضوع: "اعتقادی"
در محدودیت قوای بشر و این که فقط ذات خداوند در عالم نا محدود است:
مثلا با حس چشم یا بینایی تا حدودی را میتوان دید و بعضی چیز ها اصلا دیده نمی شوند باید به وسیله ی دستگاه هایی از قبیل میکروسکوپ میکروبها را دید یا به وسیله ی دوربین های دقیق کواکب و اشیاء بسیار دور را ملاحظه نمود پس باید فکر بشر در حدود قدرتش به کار افتد و آن چه که از میزان قدرت و حوصله اش خارج است اجتناب نمود مثلا تفکر و پی بردن به کنه ذات و حقیقت ذات حق و مسائل قضا و قدر و نظایرش بی مورد است ، چنانکه روایت شده : تفکّروافی صفات الله ، ولا تتفکّروا فی ذات الله «یعنی در صفات خداوند بیاندیشید و در ذات او اندیشه نکنید» « البته تفکر در صفات خدا تفکر در کنه آن نیست »و روایت شده : انّ الله احتجب عن العقول کما اِحتجب عن الابصار « یعنی خداوند از عقل ها پوشیده شده چنانکه از دیده ها پوشیده است . (الفین ، علامه حلی ، ص537)
پاسخ حضرت امام علی علیه السلام به مردی از اهل شام زمانی که پرسید:آیا رفتن ما به سوی شام به قضا و قدر الهی بود؟
پس از گفتاری طولانی که این برگزیده ای از آن است:
وای بر تو ! شاید قضا لازم و قدر حتم را گمان برده ای؟! اگر این گونه بود هر آینه پاداش و عقاب باطل ، و بشارت و تهدید ساقط می شد.
خداوند سبحان بندگانش را بر اساس اختیار آنان امر فرموده ، و محض ترساندن نهی نموده ، آسان را به آنان تکلیف کرده ، و سخت را تکلیف نکرده ، به اندک عمل عطای بسیار عنایت کرده ، از این باب که مغلوب خلق است نافرمانی نشده ، و خلق فرمانش را برده اند نه از جهت اینکه مجبورشان کرده ، ارسال انبیاء بازیچه نیست ، و کتب آسمانی را برای بندگان به بیهودگی نفرستاده ، و آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست را بر وجه باطل نیافریده ،« ذلک ظن الذین کفروا فویل للذین کفروا من النار، این گمان مردمی است که کافر شدند ، پس وای بر کافران از عذاب دوزخ».
(نهج البلاغه،ص329/حکمت78)
اگر حضرت علي(ع) در خانه حاضر بود چرا حضرت زهرا(س) در منزل را باز كرد تا آن حادثه اتفاق افتد در حالی که باز کردن در توسط زن در صورت حاضر بودن مرد در منزل، خلاف غيرت مردان خصوصا مردان عرب است.
پاسخ شبهه:
1) «ابن عساکر» در جلد 42 کتاب “تاریخ دمشق” ص 470 آورده است که: پیامبر(ص) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفت: «یا ام السلمه قومي فافتحي له» یعنی: «ای ام سلمه! برخیز و در را باز كن».
2) در جلد 44 همین کتاب صفحه 35 آمده است که: عمر بن خطاب آمد و دق الباب کرد، پيغمبر خانه بود ولی به حضرت خديجه(س) فرمود: «افتحي يا خديجة» یعنی: «ای خدیجه در را باز کن».
3) در جلد اول کتاب “احتجاج طبرسی” ص 292 آمده است که: روزی پیامبر(ص) در خانه نشسته بودند که اميرالمؤمنين علی(ع) در زدند و پيامبر(ص) به عايشه فرمود كه: «افتحي له الباب» یعنی: «در را براي او (علي) باز كن».
حال آیا علمای وهابی غیرتمندتر از پیامبرند؟!
4) طبق آنچه ابن تیمیه در کتاب “منهاج السنة” نوشته است، کسی در منزل را باز نکرد؛ بلکه مهاجمان به زور وارد خانه حضرت(س) شدند.
5) قرآن کریم در آیه 27 سوره نور ميفرمايد: “یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا” یعنی بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوید”. و در جای دیگر میفرماید: “یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبي الا ان یؤذن لکم”. از سوی دیگر «سیوطی» در جلد 5 کتاب “الدر المنثور” ص 50 نوشته است که: “خانه زهرا خانه نبوت است". بنابراین حضرت زهرا(ع) و مولا علی(ع) بر این باور بودند كه مهاجمان حريم خانه نبوت و لااقل حرمت خانه مؤمنان را حفظ ميكنند نه اینکه بی توجه به دستور خدا و رسول، در خانه اهلبیت پیامبر را آتش زده و به زور وارد خانه میشوند.
حسن خلق ،کمندی است که دیگران را در دام محبت اسیر میکند . کیست که از برخورد شایسته خوشش نیاید و جذب چنین انسانی نشود؟
ازامام صادق علیه السّلام پرسیدند:
حد و مرز اخلاق نیک ، چیست؟
فرمود : آن است که :
اخلاقت را نرم کنی ، کلامت را پاکیزه سازی ، و با چهره ای باز و گشاده با برادران دینی ات روبرو شوی .
گشاده رویی ، از بارزترین صفات رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که سهمی عمده در جذب مردم به اسلام و شیفتگی آنان به شخص پیامبر اسلام داشت . خداوند درباره این خصلت مردمی رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
«فَبِمَا رَحمةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القلبِ لَانفَضّوُا مِن حَولِک »
به خاطر رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تندخو و خشن و سخت دل بودی،از دور تو پراکنده می شدند.
در ادامه ی آیه می فرماید: پس،از آنان درگذر، برایشان استغفار کن ، و در کار با آنان مشورت نما.
گویا که «عفو» ، «استغفار» و «مشورت» ، نمونه های دیگری از حسن خلق و رفتار مردم دارانه
و جاذب است ، چراکه نوعی اعتماد به مردم و به حساب آوردن آنان است و چنین برخوردی ،عامل جاذبه ی شخص می گردد.
اخلاق معاشرت،ص50-51